سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عرفان وادب

من اون سنگیام که از جاش دراومده میون صخرهها

 

من اون سنگی‌ام که از جاش دراومده میون صخره‌ها

همون قلبه‌ی وسط تیرا،

اون دختره‌ی گوشه‌گیر، میون دخترا،

همون‌‌پسر که جوون‌مرگ می‌شه، تو پسرا.

میون جوابا، سوالم و

وسط عاشقا، شمشیر و

تو زخما، زخم تازه و

تو کاغذرنگیا، همون پرچم سیا

وسط کفشا، اونی که پر ریگه

از میون همه‌ی روزا، همون روزی که دیگه نمی‌‌‌آد و

تو همه‌ی استخونایی که رو ساحل پیدا می‌کنی

اونی که آواز می‌خونه، مال من بود.

 

از : لیزل مولر

ترجمه از : محسن عمادی

 

 

 

 

 

 

 




[ شنبه 92/4/22 ] [ 6:21 عصر ] [ هلیا ] نظر